چشمه های خروشان تو را می شناسند زنده یاد قیصر امین پور |
مرا به خویش بخوان ، ای تمام خوبیها
که خوب میشود اینجا زخویش خالی شد
فدای پنجره فولاد تو ، دخیل میبندم
دلی که در همه جایش خشوع ساری شد
و آب معنی پاکی ز نور بی حدٌت
که در نهایت عرفان به کام جاری شد
میان صحن تو آنجا که آب می دادند
لبم به جام طلایی رسید و باقی شد
تمام فاصلهها را به عشق پیمودم
و در کنار ضریحت غمم فراری شد
سوار اسب سپیدی که میرسد از راه
برای دیدنش اینجا ، دلم گواهی شد
نگاه گر بنمایی ز خویش میمیرم
که با غبار حریمت دلم بهاری شد
همیشه نام تو را عاشقانه میبردم
مسئله های ریز مادری
یک صبح ایرانی
طعم غزل
جاروی حرم
سلام به خورشید خورشیدها
هبوط
ثروتمان
باب الجواد
[عناوین آرشیوشده]
زائران دیروز: 7
کل بازدید :92095
پر کاهی ست پیشکش آستان بلند رضوی...
متن ادبی
مقاله
حدیث
تیر 1388
فروردین 1388
اسفند 1387
بهمن 1387
دی 1387
آذر 1387
آبان 1387
شهریور 1388
شهریور 88
مهر 88
آبان 88
اردیبهشت 91
مهر 89
مرداد 89
اردیبهشت 89
بهمن 88
مرداد 95